گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد دوم
. آیه (صفات دوازدهگانه خانوادههاي برجسته مذهبی)
اشاره



وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند که با
آرامش و بیتکبر بر زمین راه میروند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و
بزرگواري میگذرند). ( 63 / فرقان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
مصدر است و به معنی نرمش و آرامش و عدم تکبر میباشد. آیات 63 تا 74 دوازده صفت از صفات ویژه بندگان خاص « هَوْنَ »
خدا آنان را بیان میکند که بعضی به جنبههاي اعتقادي ارتباط دارند و برخی اخلاقی و پارهاي اجتماعی، قسمتی جنبه فردي دارد و
« عِبادُ الرَّحْمنِ » بخش دیگري جمعی است و روي هم رفته مجموعهاي است از والاترین ارزشهاي انسانی. نخستین توصیفی که از
شده است، نفی کبر و غرور و خودخواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن او آشکار میشود زیرا ملکات
اخلاقی همیشه خود را در لابلاي اعمال و گفتار و حرکات انسان نشان میدهند، تا آنجا که از چگونگی راه رفتن یک انسان
میتوان با دقت و موشکافی به قسمت قابل توجهی از اخلاق او پیبرد. در حدیث جالبی از پیامبر صلی الله علیه و آله میخوانیم که
روزي از کوچهاي عبور میکردند جمعی از مردم را در یک نقطه مجتمع دیدند از علت آن سؤال کردند عرض کردند دیوانهاي
است که اعمال جنونآمیز و خندهآورش مردم را متوجه خود ساخته آنها را به سوي خود فراخواند و فرمود: میخواهید دیوانه
صفحه 155 از 369
اَلْمُتَبَخْتِرُ فی مَشْیِه، اَلنّاظِرُ فی عِطْفَیْهِ، » : واقعی را به شما معرفی کنم؟ همه خاموش بودند و با تمام وجودشان گوش میدادند. فرمود
اَلْمُحِرِّكُ جَنْبَیْهِ بِمِنْکَبَیْهِ الَّذي لایُرْجی خَیْرُهُ وَ لا یُؤْمَنُ شَرُّهُ، فَذلِکَ الْمَجْنُونُ وَ هذا مُبْتَلًی: کسی که با تکبر و غرور راه میرود و
پیوسته به دو طرف خود نگاه میکند، پهلوهاي خود را با شانه خود حرکت میدهد (غیر از خود نمیبیند و اندیشهاش از خودش
فراتر نمیرود) (صفحه 225 ) کسی که مردم به خیر او امید ندارند و از شر او در امان نیستند دیوانه واقعی او است اما این را که
وَ إِذا خاطَبَهُمُ » : دومین وصف آنها حلم و بردباري است چنانکه قرآن در ادامه همین آیه میگوید .« دیدید تنها یک بیمار است
سلامی که نشانه بیاعتنایی تؤام با بزرگواري است، نه ناشی از ضعف، سلامی که دلیل عدم مقابله به مثل در .« الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً
برابر جاهلان و سبک مغزان است، سلام وداع گفتن با سخنان بیرویه آنها است، نه سلام تحیت که نشانه محبت و پیوند دوستی
است، خلاصه سلامی که نشانه حلم و بردباري و بزرگواري است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
وقار و فروتنی و در برابر تکبّر است. در آیه شریفه از این انسانهاي شریف و فروتن به بندگان خدا تعبیر میکند و این بیان :« هَوْن »
به منظور گرامیداشت آنان است؛ بدین صورت خدا آنان را در راه شایسته و شیوه درست و انسانی خودشان تشویق میکند و روشن
میسازد که او از بندگان، جز این شیوه و عملکرد انتظاري ندارد و باید چنین باشند. این تعبیر تشویق آمیز به سان بیان پدري پر مهر
و خردمند است که در تشویق فرزند شایسته کردارش میگوید: فرزند من، آن کسی است که در زندگی به گونهاي بیندیشد و
رفتاري در پیش گیرد که من از او خشنود گردم و رفتاري درست و خدا پسندانه داشته باشد. او بدین صورت فرزند درست کردار و
خردمند خویش را تشویق میکند و به فرزندان وظیفه ناشناس نیز هشدار میدهد که بخود آیند. از حضرت صادق علیهالسلام
1. بِحارالانوار، ج 24 ، ص 132 ؛ و ج ***** ( آوردهاند که فرمود: هُوَ الرَّجُلُ یَمْشی بِسَجِیَّتِهِ الَّتی جُبِلَ عَلَیْها لایَتَکَلَّفُ وَ لایَتَبَخْتَرُ.( 1
69 ، ص 260 . (صفحه 226 ) منظور از این انسان شایسته کردار آن کسی است که بر اساس فطرت انسانی و وجدان اخلاق خویش
زندگی کند و از خود بزرگی بینی و تکبر و خود کامگی بپرهیزد. پارهاي میگویند: منظور آیه شریفه آن انسانهاي فروتن و
شایسته کرداري میباشند که به بردباري و آگاهی آراستهاند و در برابر نادانی و خیرهسري و گستاخی دیگران وقار و شکوه معنوي
خویشتن را از دست نمیدهند. وَ اِذا خَ اطَبَهُمُ الْجَ اهِلُونَ قَالُوا سَلاماً. و هنگامی که که عناصر و جریانهاي نادان و گمراه و
تاریکاندیش به آنان سخنناپسندي نثار کنند، پاسخ آنان را به زشتی نمیدهند و دهان به سخنان ناروا نمیآلایند و به گناه
نمیافتند، بلکه خدا پسندانه و انسانی به روشنگري و پاسخگویی میپردازند. به باور پارهاي منظور این است که در برابر نادانی و
گستاخی نادانان، به آنان سلام میگویند. قرآن در آیه دیگري در این مورد میفرماید: وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا
أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ.( 1) و هنگامی که سخن بیهودهاي بشنوند از آن روي بر میتابند و میگویند: عملکرد ما از آن
در این مورد آورده است که: « قُتادَة » . ما و عملکرد شما از آن شماست! سلام بر شما، ما جویاي معاشرت و درگیري با نادانان نیستیم
میگوید: آنان در برابر کسانی که « اِبْن عَبّاس » شیوه اخلاقی مردم توحیدگرا این بود که با عناصر نادان کشمکش نمیکردند. و
( نادانی میورزیدند، پافشاري نمیکردند و به سان آنان رفتار نمینمودند. ***** 1. سوره قَصَص، آیه 55 . (صفحه 227
256 . آیه
اشاره
وَ الَّذینَ یَبیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً آنها کسانی هستند که شبانگاه براي پروردگارشان سجده و قیام میکنند. ( 64 / فرقان)
صفحه 156 از 369
شرح آیه از تفسیر نمونه
است. در این آیه به سومین ویژگی آنها یعنی عبادت خالصانه پروردگار پرداخته است. در « قائِم » جمع « قِیام » و « ساجِد » جمع « سُجَّد »
ظلمت شب که چشم غافلان در خواب است و جایی براي تظاهر و ریا وجود ندارد خواب خوش را بر خود حرام کرده و به خوشتر
از آن که ذکر خدا و قیام و سجود در پیشگاه با عظمت او است میپردازند، پاسی از شب را به مناجات با محبوب میگذرانند و
قلب و جان خود را با یاد و نام او روشن میکنند.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
آنان کسانی هستند که شبها بیدار میمانند و در پیشگاه پروردگار خویش گاه در حال قیام هستند و گاه در حال سجده و او را
( خالصانه و عاشقانه عبادت میکنند و از بارگاه با عظمت او پاداش میخواهند و یاري میجویند. (صفحه 228
257 . آیه
اشاره
وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً آنها کسانی هستند که میگویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما
برطرف گردان که عذابش سخت و پردوام است. ( 65 / فرقان) إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَ  را وَ مُقاماً آن بد جایگاه و بد محل اقامتی است. ( 66
/ فرقان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در اصل به معنی مصیبت و ناراحتی شدیدي است که دست از سر انسان برندارد، اطلاق این واژه بر جهنم به خاطر آن « غَرام » واژه
است که عذابش شدید، پیگیر و پر دوام است. چهارمین صفت ویژه آنان خوف و ترس از مجازات و کیفر الهی است. با این که
آنها شبها به یاد خدا هستند و به عبادتش مشغول و روزها در مسیر انجام وظیفه گام برمیدارند باز هم قلوبشان مملو از ترس
مسؤولیتها است، همان ترسی که عامل نیرومندي براي حرکت به سوي انجام وظیفه بیشتر و بهتر است، همان ترسی که به سان
یک پلیس نیرومند از درون، انسان را کنترل میکند و بی آن که مأمور و مراقبی داشته باشد وظایف خود را به نحو احسن انجام
میدهد و در عین حال خود را در پیشگاه خدا مقصّر میشمرد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
به سختترین عذابی گفته میشود که از انسان گناهکار جداییناپذیر است. و آنان کسانی هستند که نیایشگرانه دست به :« غَرام »
سوي خدا بر داشته و هماره میگویند: پروردگارا، عذاب دوزخ و آتش شعلهور آن را از ما برطرف سازد که عذاب آن سخت و
پاینده و جدایی ناپذیر است. و میفرماید: إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَ  را وَ مُقاماً چرا که دوزخ براي ماندن بد جایگاه و زشت و بد قرارگاهی
( است. (صفحه 229
258 . آیه
اشاره
صفحه 157 از 369
وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً آنها کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند نه اسراف میکنند و نه
سخت گیري، بلکه در میان این دو حد اعتدالی دارند. ( 67 / فرقان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
بر وزن کتاب) به معنی چیزي است که مایه ) « قِوام » در لغت به معنی عدالت و استقامت و حد وسط میان دو چیز است و « قَوام » واژه
که نقطه مقابل یکدیگرند مفسران سخنان گوناگونی دارند که روح همه به « اِقْتار » و « اِسْراف » قیام و استقرار بوده باشد. در تفسیر
آن است که کمتر « اقتار » آن است که بیش از حد و در غیر حق و بیجا مصرف گردد و « اسراف » یک امر بازمیگردد و آن این که
و حد اعتدال شده است و آن این که « اقتار » و « اسراف » از حق و مقدار لازم بوده باشد. در یکی از روایات اسلامی تشبیه جالبی براي
هنگامی که امام صادق این آیه را تلاوت فرمود مشتی سنگ ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود این همان
و سختگیري است، سپس مشت دیگري برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روي زمین ریخت و فرمود این « اقتار »
است، بار سوم مشت دیگري برداشت و کمی دست خود را گشود به گونهاي که مقداري فروریخت و مقداري در دستش « اسراف »
( است.( 1 « قَوام » بازماند و فرمود این همان
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
به معناي خودداري از هزینه « اِقْتار » به مفهوم هزینه کردن مال و ثروت در راه گناه و نافرمانی خداست و واژه « اِسْراف » به باور پارهاي
درست و شایسته در راه حق و عدالت است. با این بیان تفسیر آیه این است که: بندگان خاصّ خدا کسانی هستند که دارایی و
ثروت خود را نه در راه گناه و بیداد مصرف میکنند و نه از هزینه آن در راه حق و عدالت خودداري میورزند، بلکه آن را در راه
جلد ،« تفسیر نورالثقلین » - به معناي ***** 1 « اِقْتار » به مفهوم زیادهروي و « اِسْراف » حق هزینه مینمایند. و پارهاي بر آنند که، واژه
4، صفحه 29 . (صفحه 230 ) خودداري از اداي حق خداست که در این صورت تفسیر آیه این است که: و بندگان خاص خدا،
کسانی هستند که در هزینه کردن مال خود، نه زیادهروي میکنند و نه سختگیري، بلکه به طور درست و بجا هزینه مینمایند و از
در این مورد آورده است که: سَأَلْتُ رَسُولَ اللّهِ عَنْ ذلِکَ از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در تفسیر آیه « مُعاذ » . آن بهره میبرند
پرسیدم، که فرمود: مَنْ اَعْطی فی غَیْرِ حَقٍّ فَقَدْ اَسْرَفَ، وَ مَنْ مَنَعَ عَنْ حَقٍّ فَقَدْ قَتَرَ.( 1) هر کس دارایی خود را در راه ستم و نافرمانی
و تنگ نظري « بخل » خدا هزینه کند، راه اسراف را پیموده است و هر کس از هزینه آن در راه حق و عدالت خود داري ورزد، راه
در پیش گرفته است. و از امیرمؤمنان آوردهاند که فرمود: لَیْسَ فِی الْمَأْکُولِ وَ الْمَشْرُوبِ سَرَفٌ و اِنْ کَثُر.( 2) هزینه نمودن مال در راه
خوردنیها و نوشیدنیهاي حلال و روا، گرچه زیاد هم باشد اسراف به شمار نمیرود. وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً. و شیوه هزینه مال و
ثروت، شیوهاي میانه این دو روش ناپسند میباشد. با این بیان شیوه پسندیده، نه اسرافکاري و ولخرجی است و نه سختگیري و
در آیه شریفه آن شیوهاي است که انسان را در « قوام » تنگ چشمی، بلکه روش اعتدال و میانه و پسندیده است. و منظور از واژه
به معناي « قَوام » زندگی از دیگران بینیاز ساخته و به طور خودکفا استوار و سر پا دارد. از حضرت صادق علیهالسلام آوردهاند که
2. تفسیر تِبْیان، ج 7، ص 506 . (صفحه 231 ) اَلقَوامُ هُوَ الْوَسَطُ.( 1) از . روشن میانه است. ***** 1. تفسیر ماوَرْدي، ج 4، ص 156
آن حضرت آوردهاند که فرمود: اَرْبَعَۀٌ لایُسْتَجابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ: رَجُلٌ فاتِحٌ فاهُ، جَ الِسٌ فی بَیْتِهِ فَیَقُولُ: یَا رَبِّ ارْزُقْنی، فَیَقُولُ لَهُ: أَ
لَمْآمُرُكَ بِالطَّلَبِ؟ وَ رَجُلٌ کَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ یَدْعُوا عَلَیْهَا، یقولُ: یَا رَبِّ اَرِحْنی مِنْهَا، فَیَقُولُ: أَ لَمْأَجْعَلْ اَمْرَها بِیَدِكَ؟ وَ رَجُلٌ کانَ لَهُ مالٌ
( فَأَفْسَ دَهُ، فَیَقُولُ: یَا رَبِّ ارْزُقْنی، فَیَقُولُ: أ لَمْ آمُرُكَ بِالاِْقْتِ َ ص ادِ؟ وَ رَجُلٌ کَ انَ لَهُ مَالٌ فَأَدَانَهُ بِغَیْرِ بَیِّنَۀٍ فَیَقُولُ: أَلَمْ آمُرُكَ بِالشَّهَادَةِ؟ ( 2
صفحه 158 از 369
دعاي چهار نیایشگر و دعاکننده پذیرفته نمیشود: 1 نخست آن مردي که در خانه بنشیند و دهان بگشاید و بگوید: پروردگارا، مرا
روزي بخش! چرا که در پاسخ او پروردگارش میفرماید: آیا به تو دستور تلاش و کوشش براي به دست آوردن رزق و روزي
ندادم؟ 2 و مردي که درباره زن ناسازگار و ستمکار خویش نفرین کند و بگوید: پروردگارا، مرا از دست این زن نجات بده! به او
نیز پاسخ داده میشود که: آیا کار او را به دست تو نسپردم و امکان گسستن پیوند با او را به تو ندادم؟ 3 و نیز دعاي مردي پذیرفته
نمیشود که خدا به او ثروت و امکاناتی بدهد و او آن را تباه سازد و آن گاه دست به دعا بر دارد که پروردگارا، روزیم را بده! چرا
که خدا به او میفرماید: آیا به تو ثروت نداده و فرمان اعتدال و میانهروي در هزینه کردن آن نفرستادم؟ 4 و دیگر مردي که مال
خود را بدون دلیل و گواه به عنوان وام، به دیگري بدهد و آن گاه که وام گیرنده نداد، دست به سوي آسمان بردارد که خدایا
یاریم کن! خدا به او میفرماید: آیا به تو دستور ندادم که به هنگام وام دادن به دیگري سند و گواه بگیري؟ ***** 1. تفسیر
( 2. کافی، ج 2، ص 37 ، ح 2، کتاب الدعا؛ دَعَوات راوندي، ص 33 ، ح 75 . (صفحه 232 . عَیّاشی، ج 1، ص 106 ، ج 315
259 . آیه
اشاره
وَالَّذینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللّهِ اِلهااخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ اَثاما آنها کسانی هستند
که معبود دیگري را با خداوند نمیخوانند و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده جز به حق به قتل نمیرسانند و زنا
نمیکنند و هر کس چنین کند مجازاتش را خواهد دید.( 68 / فرقان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در اصل به معنی اعمالی است که انسان را از رسیدن به ثواب دور میسازد، سپس به هر گونه گناه اطلاق شده است، « اَثام » و « اِثْم »
که در آیه مورد بحث آمده توحید خالص است که آنها را از « عِبادُ الرَّحْمنِ » ولی در اینجا به معنی جزاي گناه است. ششمین ویژگی
وَ لا »َ : هر گونه شرك و دوگانه و یا چندگانه پرستی دور میسازد. هفتمین صفت، پاکی آنها از آلودگی به خون بیگناهان است
از آیه فوق به خوبی استفاده میشود که تمام نفوس انسانی در اصل محترمند و ریختن خون .« یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَق
آنها ممنوع است، مگر عواملی پیش آید که این احترام ذاتی را تحتالشعاع قرار دهد و مجوز ریختن خون گردد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
میفرماید: وَ الَّذینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ بندگان شایسته « بندگان شایسته خدا » در آیه مورد بحث در اشاره به ششمین ویژگی
خدا کسانی هستند که با خداي یکتا و بیهمتا خدایی نمیگیرند و نمیخوانند، بلکه تنها او را میپرستند. وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتی
حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ و هرگز انسانی را که خدا خون و جانش را محترم شمرده و کشتن او را تحریم کرده است، نمیکشند؛ چرا که
میدانند ریختن خون مسلمان و پایمال ساختن حق زندگی او و نیز کشتن (صفحه 233 ) اهل کتاب که با مردم مسلمان همپیمان
هستند، حرام است؛ و نیک باور دارند که جز کافر حربی و کسی که دیگري را به طور عمد و نا روا کشته و یا مرتکب زناي محصنه
شده و یا به راستی راه ارتداد و پیکار با دین خدا را در پیش گرفته و یا در روي زمین به راستی و بر طبق معیارها و ملاكهاي دقیق
و عادلانه به تبهکاري برخاسته است، هیچ کسِ دیگري را نمیتوان کشت، چرا که حق حیات از طبیعیترین و ابتدایی ترین و
اساسیترین حقوق انسانهاست و باید تضمین و تأمین گردد. به همین جهت است که در وصف بندگان شایسته و درستاندیش و
صفحه 159 از 369
درستکار خدا در ادامه آیه شریفه به نشان ویژگی دیگر آنان پرداخته و میفرماید: وَلایَزْنُونَ بندگان خاصّ خدا دامان خود را پاك
نگاه میدارند و هرگز به بیعفتی و آلودگی روي نمیآورند. از این آیه شریفه چنین دریافت میگردد که بزرگترین گناهان پس
در این مورد آورده است که از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله « ابن مسعود » . از شرك گرایی و آدمکشی، آلوده دامنی است
پرسیدم: کدامین گناه از همه گناهان بزرگتر و سهگینتر است؟ سَأَلْتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله: أَيُّ الذَّنْبِ أَعْظَمُ؟ قالَ: أنْ
تَجْعَلَ لِلّهِ نِدّاً وَ هُوَ خَلَقکَ، قالَ: قُلْتُ: ثُمَّ اَيُّ؟ قالَ: تَقتُلُ وَلَدكَ مَخافَۀَ أنْ یَطْعَمَ مَعَکَ، قالَ: قُلْتُ: ثُمَّ اَيُّ؟ قالَ: أَنْ تَزْنِیَ حَلیلَۀَ
جارِكَ، فَاَنْزَلَ اللّهُ تَصْ دیقَها وَ الَّذینَ لایَدْعُونَ مَعَ اللّهِ اِلهاً آخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُونَ (… 1) آن
حضرت فرمود: این گناه بزرگ که براي خدا همتا و نظیري بپنداري و در حالی ***** 1. صَحیح بُخاري، ج 6، ص 137 ؛ صَحیح
مُسْلم، ج 1، ص 90 ، ح 141 . (صفحه 234 ) که او تو را آفریده است بر او شركورزي. گفتم: پس از شركگرایی کدامین گناه؟
فرمود: این گناه بزرگ که از ترس این که مباد فرزندت با تو هم غذا شود، او را بکشی و حق حیات او را پایمال سازي. پرسیدم:
پس از این، کدامین گناه؟ فرمود: این که به همسر همسایه یا هر آشنا و بیگانهاي دست خیانت دراز کنی و دامان آلوده سازي.
درست در این هنگام بود که خداي فرزانه درستی گفتار پیامبرش را با فروفرستادن این آیه شریفه گواهی کرد که: وَ الَّذینَ لا
یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ … در ادامه آیه شریفه میفرماید: وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً. و کسی که دست به این کارهاي زشت و ظالمانه یازد
به باور پارهاي به مفهوم کیفر است، امّا پارهاي بر آنند که نام جایگاه بسیار بدي در « اَثام » با کیفري سخت رو به رو خواهد شد. واژه
( دوزخ میباشد. (صفحه 235
260 . آیه
اشاره
یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَۀِ وَ یَخْلُدْ فیهِ مُهاناً چنین کسی عذاب او در قیامت مضاعف میگردد و با خواري همیشه در آن خواهد
ماند.( 69 /فرقان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
دراینجا دو سؤال پیش میآید: نخست این که چرا عذاب این گونه اشخاص مضاعف میگردد؟ چرا به اندازه گناهشان مجازات
نشوند؟ آیا این با اصول عدالت سازگار است؟ دیگر این که در این جا سخن از خلود و عذاب جاویدان است، در حالی که میدانیم
خلود تنها مربوط به کفار است و از سه گناهی که در این آیه ذکر شده تنها گناه اول کفر میباشد و اما قتل نفس و زنا نمیتواند
سبب خلود گردد؟ مفسران در پاسخ سؤال اول گفتهاند: منظور از مضاعف شدن عذاب این است که بر هریک از این گناهان
سهگانه که دراین آیه مذکور است مجازات جداگانهاي خواهد شد که مجموعا عذاب مضاعف است.از این گذشته گاه یک گناه
سرچشمه گناهان دیگر میشود، مانند کفر که سبب ترك واجبات و انجام محرمات میگردد و این خود موجب مضاعف شدن
مجازات الهی است. و اما در پاسخ سؤال دوم میتوان گفت که بعضی از گناهان به قدري شدید است که سبب بیایمان از دنیا
رفتن میشود، همانگونه که درباره قتل نفس در ذیل 93 سوره نساء گفتهایم.( 1) درمورد زنا مخصوصا اگر زناي محصنه باشد نیز
ممکن است چنین باشد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
صفحه 160 از 369
در آیه شریفه روشنگري میکند که کیفر چنین کسی چند برابر میشود و نه اینکه استحقاق او را چند برابر میسازد، چرا که خداي
عادل کسی را بیشتر از استحقاقش کیفر نمیدهد. وَ یَخْلُدْ فیهِ مُهاناً. و براي همیشه در دوزخ با خفت و خواري گرفتار خواهد شد.
این جمله نشانگر آن است که این گروه در دوزخ طعم تلخ عذاب و کیفر را با خواري و خفت میچشند، نه اینکه تنها گرفتار
عذاب گردند، چرا که گاه برخی دردها و گرفتاريها به پارهاي از انسانها میرسد که منظور اهانت به آنان نیست و این با آن چه
( جلد 4، صفحه 68 . (صفحه 236 ،« تفسیر نمونه » - آیه شریفه بیان میکند متفاوت است. ***** 1
261